در روزگاري که ماييم عشق تو و خانه دل

 

«مستانه آخر ربودي جامي زخمخانه دل

خونين چوبرگ شقايق، رنگين چو افسانه دل»

در گير و داري که ماييم دست تو بر شانه دل

در روزگاري که ماييم عشق تو و خانه دل

ما بي شماها غريبيم جا مانده در شهر هجران

ياد شما مي زدايد تاريکي از خانه دل

تا چون تويي همنفس نيست، دنيا به غير از قفس نيست

با يادتان مي کشد پر، اين مرغ ديوانه دل

اين زخم ها چلچراغي روشنگر راه وصل است

راهي که ما را رساند تا کوي جانانه دل

شمعي و مي سوزي از جان، روشنگر شام هجران

آتش گرفته ز داغت پرهاي پروانه دل

تلخي مي دارد اين زخم، آواي ني دارد اين زخم

مستي آن يادگاريست از پير خمخانه دل

در سينه جز بيقراري، جز داغ چيزي نداري

گنجي نهان داري اما در کنج ويرانه دل

سوت زخم
* محمدحسين ابوترابي
كوه، روي صندلي چرخدار مي رود
ابرها نشسته اند و بي قرار مي رود
سوت مي كشند، زخمهاي كهنه بر تنش
آي مردم! از كنارتان قطار مي رود
بوق پشت بوق، شهر درهم وشلوغ
با صداي او ولي كسي كنار مي رود؟
ايستگاه زخمهاي او كجاست بعد از اين؟
عصر پنج شنبه ها سر مزار مي رود
واگني جدا شده ست از قطار دوستان
برده بار داغ را و بردبار مي رود
رد ريل او به روي برف...، مي رود بهار
روي برف، رد ريل او، بهار مي رود...

پرسش

محسن احمدي
*
تو اهل آتش آباد كدامين سرزمين هستي
كه گرم آلود حسرتهاي خاكسترنشين هستي؟
بگو تا من بدانم اي قلندر مرد زاد آتش
چرا در التزام شعله هاي آتشين هستي؟
من اينجا، مي نشينم مردي از اين راه مي آيد
و مي پرسم از او آيا تو آن تنهاترين هستي؟
هنوز از زخمهاي كهنه ام خون تو مي جوشد
تو گلزخم تمام شانه هاي آهنين هستي
كسي مي گويد اين هفت آسمان در زير پاي توست
براي من بگو اي نازنين آيا همين هستي؟
شبي را با غزل در انتظارت تا سحر ماندم
تو اهل آتش آباد كدامين سرزمين هستي؟

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 29 آبان 1394برچسب:جانبازان مرکز توانبخشی امام خمینی مشهد مقدس,, | 12:22 | نويسنده : یه بنده ی خدا |

.


get